بازخوانی عاشورا دراشعار شاعران/ ادبیات آیینی ابزاری برای ماندگاری
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۲۲۳۰۷
خبرگزاری مهر- گروه استانها: حکایت راه گرفتن شعر به عزاداریهای ما، قصه امروز و دیروز نیست. سالهای بسیار است که مرثیهها در سوگواریها قد کشیدهاند و اشعار در میان مویهها زمزمه میشوند.
«جمشید عباسی» شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی درباره پیشینه حضور شعر در عرصه محرم و عاشورا در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: همین که از حضور شعر در تاریخ عاشورا و جغرافیای کربلا صحبت میکنیم وارد حوزهای از ادبیات بنام ادبیات آئینی میشویم که مضمون این گونه هنری کرامت انسانی، حیات، تزکیه نفس، عشق عرفانی و تعلیمات روحی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه لازم به ذکر است که مختص ترین ویژگی عاشورا از لحاظ کیفی اثر گذاری آن بر ادبیات و بویژه ادبیات آئینی پیش از وقوع است، اضافه کرد: اخباری که از آینده روایت میشود از واقعه عاشورا ارتزاق میکند و آن را به همه شئون زندگی و ادبیات تسری میدهد.
عباسی ادامه داد: آنجا که جبرئیل برای آدم از حسینی (ع) میگوید که «یُقتَلُ عَطشاناً غَریباً وحیداً فریداً، لَیسَ لَهُ ناصِرُ و لا مُعینٌ» یعنی «او را با لب تشنه می کشند در حالی که غریب و تنها است و یار و یاوری ندارد.» در واقع اولین مداح امام حسین (ع) جبرئیل است که روضه عطش را برای آدم میخواند.
وی افزود: اولین روضه خوان بر پیکر امام، زینب کبری است و پس از او امام سجاد (ع) در مسجد شام با ذکر مصائب حسین (ع) ماهیت یزید را افشا میکند. اما اولین مرثیه خوان در کنار قبر امام، جابربن عبدالله انصاری است که در اربعین امام مرثیه سرایی میکند.
این شاعر و پژوهشگر گیلانی اضافه میکند: ادبیات عرب و ادبیات فارسی، از کهنترین ادوار، نمونههای فراوانی را از شعر عاشورایی در سینه خود جای داده است. شاید اولین سروده عاشورایی، منظومهای باشد که بشیر به فرموده امام سجاد علیه السلام به نظم درآورده است و در آن ماجرای شهادت امام و یارانش را به اطلاع مردم مدینه میرساند.
عباسی اضافه کرد: اما قدیمی ترین مرثیه سرایی به دست آمده از کسایی مروزی در قرن ۴ مقارن با غیبت امام زمان در عصر آل سامان و آل بویه است که قصیده اش با وصف طبیعت آغاز میشود ولی با چنین مدحی متحول میشود: «دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم / مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا».
وی یاد آور شد: از اشارههای فردوسی که بگذریم تا پایان قرن ۵ جز چند بیت از ناصر خسرو اثری از عاشورا در شعر نیست. چنانکه سروده است: «لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او / حلق حسین تشنه، در خون خضاب و رنگین». البته فضای بشدت خفقان عصر غزنویان و سلجوقیان که اتهام رافضی بودن را به اندیشمندان آن زمان میزدند در این سکوت طولانی مشهود است. و اما سنایی در حوالی قرن ۵ و ۶ چنین میسراید: «حبذا کربلا و آن تعظیم / کز بهشت آورد به خلق نسیم / و آن تن سر بریده در گِل و خاک / و آن عزیزان به تیغ دلها چاک / وان تن سر به خاک غلطیده / تن بیسر بسی بد افتیده … / آل یاسین بداده یکسر جان / عاجز و خوار و بیکس و عطشان».
این شاعر و پژوهشگر گیلانی اضافه کرد: در ادامه شاعرانی از قرن ششم نیز ارادت خود را نشان میدهند، شعرایی همچون قوامی رازی، عبدالرزاق و ظهیر فاریابی که چنین سروده است: «ای ظهیر از گور نقبی می زنم تا کربلا / بس که چشم غم سرشکم، با بلا آمیخته است».
وی یادآور شد: در قرن ۷ و ۸ نیز سیف فرغانی و اوحدی و سلمان ساوجی، خواجو و ابن یمین نمیتوانند از این سوگ نگویند چنان که از سیف فرغانی داریم، «ای قوم درین عزا بگریید / بر کشتهی کربلا بگریید / با این دل مرده خنده تا چند / بر کشتهی کربلا بگریید / اشک از پی چیست تا بریزید / چشم از پی چیست تا بگریید».
عباسی با بیان اینکه عطار، مولانا و کمال اسماعیل هم اشاراتی به کربلا داشتهاند، اظهار کرد: قرن نهم با قدرت گرفتن شیعه در عصر تیموریان شاعران متعددی چون ابن حسام، کاتبی، لطف اله نیشابوری، امیر شاهی، فغانی و لسانی به عاشورا توجه و ارادت نشان میدهند.
وی اضافه کرد: از ابن حسام آمده: «دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین / طواف کرد شبی گرد کربلای حسین / طراز طرهی مشکین عنبر افشانش / خضاب کرد به خون، خصم بیوفای حسین».
این شاعر گیلانی همچنین یادآور شد: در قرن ۱۱ شاعرانی چون اهلی، فضولی، بابا فغانی و وحشی از عاشورا سخن میگویند. لازم به ذکر است که با بهبودی فضا در عهد صفوی اقبال بیشتری به عاشورا میشود و ترکیب بند معروف محتشم کاشانی خلق میشود: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است / باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین / بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است…».
وی اضافه کرد: در دوره بازگشت ادبی نیز آذر بیگدلی، عاشق اصفهانی، بیدگلی و سروش از روز واقعه میسرایند. اما نقطه عطف شعر آئینی ایران عمان سامانی است که سروده «نیست صاحبهمتی در نشأتین / همقدم عباس را، بعد از حسین / در هواداری آن شاه الست / جملهرا یک دست بود، او را دو دست».و البته فروغی بسطامی و یغمای جندقی نیز از این هوا نفس کشیدهاند چنان که از یغما آوردهاند، «در این ماتم، خلیل از دیده خون بارید، آذر هم / به داغ این «ذبیح اللَّه» مسلمان سوخت، کافر هم / شگفتی نایدت بینی چو در خون، دامن گیتی / کز این سوگ، آسمان افشانْد، خون از دیده، اختر هم».
اشعار آئینی از دوران پهلوی به بعد
عباسی با اشاره به اینکه در دوره پهلوی دو رویکرد وجود دارد، گفت: نخست ادامه شعر آئینی کلاسیک با شاعرانی چون شهریار، اوستا و … دیگر شعر نو که از اواخر دهه چهل با موسوی گرمارودی، صفارزاده، اسماعیل نوری علاء و دیگران پی گرفته میشود.
وی اضافه کرد: علاء متفاوتتر از بقیه میسراید، «جنگ جویی خسته / بر نیزهی غریبی خود / تکیه میدهد / مشتی خون به سوی آسمان می پاشد / خون بوی معصومیت دارد / و می نالد: / پدر! / یاریم نیست! / یارانم مردهاند / این سرنوشت من و فرزندان من است! / دیگر باره / شعلهی برقی / آسمان را به دو نیم میکند.» و اما دهه ۶۰ نسلی شگفت با نگاهی تازهتر از همیشه از راه میرسد. راز رشید سید حسن حسینی رازها را میگشاید تا دیگران نیز چراغ بر گیرند: «تو آن راز رشیدی / که روزی فرات / بر لبت آورد / و ساعتی بعد / در باران متواتر پولاد / بریده بریده / افشا شدی».
عباسی افزود: همچنین قیصر امین پور، سلمان هراتی، ساعد باقری، سهیل محمودی، وحید امیری و بسیاری دیگر همچون قادر طهماسبی که برآنند تا روشنایی را نشر دهند. و علی زمانیان دلایل کافی برای این اقبال شاعران به واقعه کربلا را چنین بیان میکند: «صلا حسین جنس غمش فرق میکند / این راه عشق، پیچ و خمش فرق میکند! / اینجا گدا همیشه طلبکار میشود / اینجا که آمدی کرمش فرق میکند! / شاعر شدم برای سرودن برایشان / این خانواده محتشمش فرق میکند!».
نقش آفرینی از گذشته تا امروز
این پژوهشگر گیلانی درباره روند این نقش آفرینی از گذشته تا کنون گفت: آن گسستهای تاریخی که قبلاً به دلایل حاکمیتی تا زمان صفویه اتفاق میافتاد به تدریج محو شد و جریان شعر عاشورایی پویایی را تجربه کرد. هر چند هنوز تا دهه ۶۰ نمیتوان مدعی شد که از نظر زاویه دید شاعران و آبشخور فکری و پویایی اندیشه و درک فلسفه قیام حسین (ع) به جریان ادبی عاشورایی رسیده باشیم.
عباسی اضافه کرد: بعد از دهه ۶۰ که به ساماندهی تلاشهای دهههای قبل و باززایی اندیشه ورزانه تر فضاهای تجربه شده گذشت، شاهد تحول محتوایی معنا داری در درونمایه آثار عاشورایی بودیم. در واقع از چگونههای واقعه عاشورا به چراهای آن رسیدیم.
وی افزود: واقعیت این است از دو گونه شفاهی و مکتوب ادبیات عاشورایی، ادبیات شفاهی یعنی نوحه، روضه و امثال آن دایره وسیعتری را شامل میشود و در این زمینه بر ادبیات مکتوب مقدم است اما آسیب آفرین تر و آسیب پذیرتر است. متأسفانه در ادبیات شفاهی اولویت بخشی به اهل بیت (ع) بیشتر از ادبیات مکتوب عاشورایی دیده میشود. البته پرداختن به دلایل آن مجال بیشتری میطلبد.
شعر و آگاهیبخشی
این پژوهشگر در بخشی از سخنانش اضافه کرد: قطعاً منظور از زنده نگهداشتن این حماسه، تبیین فلسفه و چرایی واقعه کربلاست وگرنه روایتگری صرف چندان شایسته نیست چرا که در هیچ رخداد تاریخی در این سطح و تنوع از خشونت استفاده نشده و چنین دلخراش و سهمگین نبوده است.
وی با بیان اینکه کودک، جوان و پیر کشته میشوند و تمام معیارهای حقوق بشری نقض میشود تا خود معیاری برای تفکیک حق و باطل در آینده شود، ادامه داد: بخش اعظمی از محتوای ادبی گونه ادبیات عاشورایی که اتفاقاً پراقبال است، به دست شاعران تأمین میشود. پس باید برای شخصیتهای کربلا، نقشها و کارکردهای فرا تاریخی تعریف کرد.
عباسی اظهار کرد: باید دید کارکرد حر در جامعه کنونی ما چگونه میتواند باشد و عبرتهای عاشورا چه گره کوری از مسائل زیستی اجتماع ما را میتواند بگشاید و به عبارتی تا عملکرد دیروز به الگوی امروز بدل نشود نمیتوان مدعی آگاهی بخشی بود.
قوتها و ضعفها
به روشنی میتوان دید که شاعران در اغلب موارد از روایتگری محض فاصله گرفته و از ارائه زوایای تکراری از واقعه کربلا پرهیز میکنند و به تکنیک و زیبایی شناسی کلام تسلط بیشتری یافتهاند. عباسی با بیان این موضوع گفت: شاعران زبان امروز شعر را بخوبی درک میکنند و فضای سالمتری برای پرداختن به این مضمون وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه اما باید توجه داشت که در شعر یا هر ژانر ادبی دیگر شخصیت شناسی بسیار اهمیت دارد، تصریح کرد: گاهی آگاهی نداشتن از شأن یک شخصیت مذهبی سبب میشود آثاری دون شأن آنها پدید آید. حتی شخصیتهای منفی کربلا نیز باید درست پرداخت شوند. وقتی زمانی مخاطب دست به تفحص تاریخی میزند متوجه تناقضاتی میشود که قطعاً در اثر شاعری که سهل انگاری و سهونگاری کرده پاسخی برای آن نخواهد یافت.
وی یادآور شد: اهمیت تاریخی و جغرافیایی واقعه نیز بسیار زیاد است. نشناختن مختصات تاریخی و جغرافیایی یک رخداد لغزشگاهی برای شاعر میشود و به بیان روایتهای تاریخی و مذهبی آسیب میزند.
عباسی با اشاره به اینکه در این میان از یاد نباید برد که در حوزه شعر عاشورایی بازخورد مخاطبان، اهمیت بهسزایی دارد، تصریح کرد: در این مقوله کیفیت مخاطب از کمیت آن مهمتر است لازم نیست تا شعر عاشورا، عوام پسند شود تا مخاطبش افزایش یابد بلکه باید برای ورزیدگی مخاطب تلاش کند. بهانه ساده نویسی و مخاطب محوری منجر به ضعف تألیف و نارساییهای زبانی میشود. مرز میان سادگی و ابتذال را باید به خوبی تشخیص داد تا با شعرهایی مبتذل مواجه نشویم.
وی یادآور شد: فراگیری ژانر ارزشمند آئینی، فراوانی تعداد شاعران حوزه شعر عاشورایی را سبب شده و این موضوع ما را در جامعه با شاعرانی مواجه کرده که اگرچه احساس زلالشان قابل ستایش است اما تلاشی برای رفع کاستیهای تکنیکی خود نمیکنند.
این شاعر و پژوهشگر با بیان اینکه همچنین حفظ کرامت انسانی در شعر عاشورایی باید اولویت مهم یک شاعر باشد، گفت: ارادت جاهلانه درد کمی نیست. برجسته کردن وجه سوگ در مقابل حماسه، و تغلیظ موضوع عطش در حماسه عاشورا، اسطورهسازی باور ناپذیر، معصوم پرستی، مدح اغراق آمیز، منقبت سازی و ضعف در دشمنشناسی، پررنگ کردن عجز و لابه و التماس از زبان اهل بیت و افراط و تفریط در اظهار خاکساری به خاندان رسالت میتواند ارادت قلبی را به اسارت فکری بدل کند.
وی با بیان اینکه از سوی دیگر ضعف معنایی، تصاویر شعری تکراری و ناموفق و عدم رعایت ادب سخن گفتن درباره بزرگان دین نیز ضعف مشهود برخی آثار است، ادامه داد: بیتردید بکارگیری وقایع غیر مستند و احیاناً جعلی، وهن آمیز و دروغ در اشعار، نوحهها و مراثی آسیبزا است. همانطور که اغراق در رخدادی که مخاطب کم و بیش از جزئیات آن آگاه است، سرودن اتفاقات، فجیعتر و دلخراشتر از آنچه اتفاق افتاده نیز خسارت بار است.
عباسی اضافه کرد: مداحی از آنجا که ارتباط جدایی ناپذیری بین شعر به عنوان رکنی مهم و مداحی وجود دارد، همیشه حساسترین و سریعترین بازخوردها را در جامعه ایجاد کرده است.
وی تاکید کرد: مداحی هنری چهار بُعدی است که از تاریخ، موسیقی، ادبیات و سخنوری بهره میگیرد. پس مداح باید علاوه بر عشق و ارادت، از مباحث فنی و هنری آگاهی کافی داشته و در کار از آن بهره بگیرد. هر گونه سهل انگاری، ضعف یا خطا به دلیل همراهی رسانههای دیداری و شنیداری با این گونه هنری، بسرعت و شدت در جامعه تسری مییابد و به راحتی قابل ترمیم نخواهد بود.
کد خبر 5846017منبع: مهر
کلیدواژه: هیأت خبرنگار شعر شعر عاشورایی محرم 1402 جمشید عباسی بوشهر ماه محرم محرم 1402 هیأت خبرنگار مراسم عزاداری کرمانشاه مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین ایلام تبریز عکس استانها قرآن فارس خطبه های نماز جمعه اردبیل شعر عاشورایی شعر عاشورا یادآور شد ی کربلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۲۲۳۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب
نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب برگزار شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب با مطلع «عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار شب گذشته، 7 اردیبهشتماه، برگزار شد.
سید مسعود علویتبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، گفت: شعر و ادب پارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان کشورهای حوزه ایران فرهنگی به مثابه یک مؤلفه تأثیرگذار، نمایانگر بخش عظیمی از هویت ما ایرانیان و فرهنگ و تمدن ایرانیاسلامی ماست که در تمام جنبه های این فرهنگ و تمدن عظیم نقشی مؤثر و پررنگ دارد.
این شاعر به کارکرد اجتماعی و سیاسی شعر در جامعه ایران اشاره و اضافه کرد: همراهی و همنشینی شعر و ادب پارسی با جنبههای مختلف فرهنگ ایرانیان به گونهای است که وقتی عملیات پیچیده و بیسابقهای مانند عملیات نظامی «وعده صادق» بر ضد ائتلاف جهانی استکبار به رهبری امریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی در شرف وقوع است، فضای جلسات تصمیمگیری نظامی ایرانیان معطر به بیت «تو راست معجزه در کف زساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» از نفسهای مبارک فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران میشود.
به گفته وی؛ این آمیختگی و امتزاج نشان دهنده جایگاه ممتاز فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در تمامی ابعاد هویتی خویش است.
در ادامه حجتالسلام و المسلمین سید سلمان عابدی، شاعر پارسیزبان و مترجم از علیپور هندوستان گفت: مردم جنوب هند، بالاخص مردم علی پور حضرت آیت الله العظمی خامنهای را نه تنها بسیار دوست می دارند؛ بلکه به ایشان به خاطر زندگی با روحیه، تلاش خستگیناپذیرشان برای عزت اسلام و مسلمین و اعتلای فرهنگ انقلاب بسیار عشق میورزند.
استقبال هنرمندان از غزل رهبر معظم انقلابوی تصربح کرد: هیچ مجلس مذهبی مانند مجالس عزای امام حسین(ع) و هیچ خطبه نماز جمعهای در علیپور نیست که در آن نام مبارک حضرت آیتالله خامنهای برده نشود.
در این برنامه که با بداههنویسی مسعود ربانی از خوشنویسان کشورمان همراه بود شاعرانی مانند علیرضا قزوه، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، سید عبدالله حسینی، کمیل کاشانی، احمد رفیعی وردنجانی، محمد علی یوسفی، ابراهیم میر، محمود یوسفی، سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، فاطمه عارفنژاد، سیده کبری حسینی بلخی، اماللبنین بهرامی، زهره یوسفی، فاطمه ناظری، و صبا فیروزی حضور داشتند. برخی از اشعار ارائه شده در برنامه را میتوانید در ادامه بخوانید:
علیرضا قزوه
گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز
همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز
چو ماه چنگ بزن بر سیاه پرده شب
از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز
عصای معجزهات را بکوب بر سر سحر
ز ناخدا مهراس و ز بیخدا مگریز
چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن
چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز
به روز حادثه از صوفیان غازی شو
بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز
چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد
تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز
بیا و جوشن بیپشت بر تن خود پوش
ز خدعه های خوارج چو مرتضی مگریز
منافقان معاند تو را نظر نزنند
از این حضور گرامی به انزوا مگریز
نفیر گاو طلایی تو را نترساند
عذاب سامریان باش، از صدا مگریز
چراغ روشن امن یجیب را بفروز
اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز
عزیز هموطن من، عزیز هموطنم!
از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز
نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل
بر آر دستی و از این هزارپا مگریز
***
نغمه مستشار نظامی
در امتحان محبت، از ابتلا مگریز
غریبگی مکن ای دل از آشنا مگریز
درین طریقت از آیین اولیا مگریز
"دلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز!
چو گردباد، به هم پیچ و چون صبا مگریز!"
مترس از شب طوفان و از خزان مهراس
علیست یار تو از بدر و نهروان مهراس
ز آستین ید بیضا نما عیان، مهراس
"تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز!"
عصا فکندی و در دل نمانده صبر و قرار-
که جلوه گر شود اعجاز حیدر کرار
عنایتی کن و غم از دل جهان بردار
"تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار!
حذر ز غرّش طوفان مکن! ز جا مگریز!"
شکوه طائر عرشی تو بالبسته مشو
مسافر سفر قاف باش و خسته مشو
ز ریسمان ولایت دمی گسسته مشو
"ز سستعهدی ایام، دلشکسته مشو!
نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز!"
نشانه باش چو پرچم، در اهتزاز شکوه
سترگ و قله نشین همچو بیرقی بشکوه
مباد ثانیه ای بر دلت رسد اندوه
"چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه!
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز!"
شب است و "وعده ی صادق" عجب شب قدری
که وعده داده شد از جانب گرانقدری
تو در میان خبرهای خوب، در صدری
"تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز!"
به نام نامی یزدان صلا بزن چو امیر
به نام آل نبی عشق می شود تکثیر
ولایت علوی گشته است عالمگیر
"به نوشخند منافق، ز ره، کناره مگیر!
به زهرخند معاند، به انزوا مگریز"
مصاف آتش و عشق است، همنوردی کن
"عماد" و "آرش" و "سجیل" شو نبردی کن
به راه خون شهیدان "شهاب"گردی کن*
"چو ره به قبلهی امن است، پایمردی کن!
خطا مکن! ز توهّم به ناکجا مگریز!"
دلا تو درّ خوشابی، درین صدف بنشین
امید، کشتی نوح است، لاتخف، بنشین
چنان کمان به مصاف عدو به کف بنشین
"چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین!
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز!"
دلا تو آینهای جلوهگاه رحمان باش
به بزم زندهدلان، روح باش و ریحان باش
چراغدار ره کاروان ایمان باش
"امین خلق و امانتگزار یزدان باش!
به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز!"
***
فاطمه عارفنژاد
از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟
کجا سپاه «بلیگفته» از بلا بگریزند؟
به حرف بیخردان کی رها کنند هدف را؟
به اخم بیشرفان کی به انزوا بگریزند؟
عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو
که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند
قسم به جاه سلیمانیات که لشکر موران
به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند
به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند
اگرچه قوم ستمگر به کوهها بگریزند
بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس
سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند
که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر
زمان نمیدهد آهنگ جنگ تا بگریزند
میآید از همهسو بانگ سرخ «أین تفرّون؟»
چطور میشود از انتقام ما بگریزند؟
***
سید مسعود علویتبار
با یاد غم روی تو از غم نگریزیم
از معرکه محنت عالم نگریزیم
ما سوختگان دل به ره داغ تو دادیم
در راه تو از عالم و آدم نگریزیم
با داغ تو عهدی است که تا لحظه ی بهبود
از سوزش بیوقفه مرهم نگریزیم
گفتند دگر طاقت ما از همه طاق است
در قید وفاییم ز همدم نگریزیم
غمخانه دل دم به دم از عشق تو خون است
تا حشر دمادم ز تو یکدم نگریزیم
دانیم که هر تفرقه کار دگران است
در نقطه وحدت دگر از هم نگریزبم
از شش جهت ار بر سر ما تیغ ببارد
در صحنه بمانیم و چو رستم نگریزیم
***
سید سلمان عابدی(علی پور، جنوب هند)
دل تاب ندارد به خدا قصد ریا نیست
ای خامنهای جز تو کسی رهبر ما نیست
تو مرجع تقلید و نماینده دینی
ای رهبر احرار کسی مثل شما نیست
امروز فقط خامنه ای عزت ما هست
کز هیبت او لرزه براندام جهانی ست
***
کمیل کاشانی
تو اهل صحبت عشقی از آشنا مگریز
بسان آینه از صیقل و جلا مگریز
طبیب، نسخه صبر و امید پیچیده است
شفای توست همین دارو از دوا مگریز
بگیر در کف خود ذوالفقار غیرت و عزم
ز زخم تیغ حوادث چو مرتضی مگریز
اگر بلی به «الست بربکم» گفتی
بلا برای ولا هست از بلا مگریز
بقا اگر طلبی در فناء فی الله است
صفای باطن اگر خواهی از وفا مگریز
هزار بار اگر رفتهای دوباره بیا
از آستان کریمانه خدا مگریز
بر آستانه تسلیم سر فرود آور
قدر نوشته شده بر تو از قضا مگریز
مسیر پر خطر و ساحل است ناپیدا
خداست چونکه در این ورطه ناخدا مگریز
***
محمد مهدی عبداللهی
همیشه اهل ولا باش، از بلا مگریز
بنوش جام بلا را از ابتلا مگریز
شهید باش و شهیدانه در دل میدان
به روز واقعه سرخ از قضا مگریز
عصاى معجزه بردار و در میانه ى نیل
بپیچ در دل طوفان از اژدها مگریز
چقدر علقمه امروز در مقابل توست؟!
علم به دوش بگیر و به انزوا مگریز
صدای العطش کودکان غزه کنون
به گوش میرسد ای دوست، از صدا مگریز
به هوش باش امان نامه را امان ندهی
میان معرکه از بیم فتنه ها مگریز
بخوان که لشکر شیطان سقوط خواهد کرد
مبند دل به شیاطین به ناکجا مگریز
قسم به وعده ی صادق که قدس آزاد است
بیا و یکدم در اثبات مدعا مگریز
نماز در وسط صحن قدس شیرین است
در اقتداى شهیدان بزن صلا مگریز
ظفر از آنِ خداوند حىّ سبحان است
ز کدخدا مهراس از خدا خدا مگریز
چه خوب گفت امینِ قُلوبِ مَنْ والاه
"به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز"
یقین که خَیرُالعمل با ولایت عشق است
از آستانه اولاد مرتضى مگریز
فرار کن به سوی کشتی نجات حسین
به روز حادثه از سمت کربلا مگریز
به پرچمى که بر آن حک شده ست نصرُالله
سوار مى رسد از راه، بى هوا مگریز
***
جواد اسلامی
بگو مرا است خدا و از این و آن مهراس
اگر جهان به تو پیچید، از جهان مهراس
اراده کن"مَعِیَ رَبیَّ سَیَهدین" را
بزن به بادیه و لاتخف بخوان،مهراس
"عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تُراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس"
ز سست عهدی اصحاب زور و زر مشکن
که سامری است فراوان در این میان، مهراس
اسیر رخوت قوم "بنیبهانه" مشو
قدم به راه گذار و از امتحان مهراس
رجز بخوان و به حکم علی قدم بردار
به بدر و خیبر و صفین و نهروان مهراس
جهان به نام تو سوگند میخورد، برخیز
چنانکه رستم و آرش، بکش کمان، مهراس
***
ابراهیم میر
ای هرم عطش بر دل دریای سراب
قلاب ِ سوال ِ بر لب ِ نیل جواب
دریا به تلاطم و جهانی در خواب
موسی تو عصای خود بیانداز به آب
***
عمادالدین ربانی
حماسهساز شو و سوی انزوا مگریز
تو پهلوان نبردی بزن صلا مگریز
خداست پشت و پناه تو از کسی مهراس
چه پشتگرمی خوبی است از خدا مگریز
برو به جای زره جوشن کبیر بیار
بخوان به اسم خدا را و از دعا مگریز
نترس باش اگر مقتداست شیر خدا
میان معرکه از ترس گرگها مگریز
میار گردن کج در مصاف با کجرو
بایست پای حقیقت به ناکجا مگریز
چقدر حال فلسطین شبیه کرب و بلاست
حسین (ع) یکه و تنهاست از بلا مگریز
***
احمد رفیعی وردنجانی
لبخندهای دلنشینش آسمانی است
در هر نگاهش آسمانی مهربانی است
پیداست راه عشق از هر رهنمودش
هر واژه گفتار نابش یک نشانی است
حال حصیر زیر پای او گواه است
مثل علی(ع) دل کنده از دنیای فانی است
در انتظار مهدی صاحب زمان است
همواره عطر گریه هایش جمکرانی است
با نور، برخوردِ حقیقت ناشناسان
یک روز باخاکستر و روزی زبانی است
ابلیس یک عمر است در نابودی نور
با این جماعت سخت در حال تبانی است
ناکام می ماند ولی در نقشه هایش
وقتی که دست دوست در یاری رسانی است
لب تر کند وقتی امام عشقبازان
کار تمام عاشقانش جانفشانی است
با هرچه دشمن خوست از عشقش شود کم
دلهای ما یک لحظه هم از او جدا نیست
***
سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)
امت ما را چه بیم از فتنه و شور شر است
نوح ما را در دل طوفان هستی رهبر است
آسمان و ماه را دور سرش پیچیده است
چفیهاش بر گردن ما خط و راه و مسطر است
در کلامش حکمت سقراط و لقمان، گشته جمع
آنچه بارد از لبش انگار در و گوهر است
رویش سبزینه و فرمان باران برلبش
گوش شیطان ازصدای رعد وار او کر است
از شجاعتهای او در جیش دشمن گفتوگوست
مدح یاران در حدیث دیگران شیرنتر است
غرق در نور است روی مثل ماه کاملش
مصطفی زادی که از نسل بتول و حیدر است
بی محابا میزند بر قلب کفار زمان
خصم میِداند چه نسبت بین او با صفدراست
***
سارا عبداللهی فر
در مسیر عشق بالیدن گرفت
با هزاران شوق تابیدن گرفت
این دل و جانم پی فرمان او
بی بهانه چون سراییدن گرفت
هر زمان با شور و پرواز و سما
لابهلای واژه چرخیدن گرفت
در خروشی بی امان از جمله ها
با پیام رهبرم سامان گرفت
شد ردیف بیت های بی شمار
شعر شد این بغض باریدن گرفت
انتهای پیام/